بدینترتیب با وجود تنوع در اهداف اقتصادی، همه ملتهای مستقل و همه مدیران مدبر آنها به دنبال مقاومسازی اقتصاد خود در مقابل موانع و مشکلات سخت مانند جنگ، کمبود منابع و بلایای طبیعی و موانع و مشکلات نرم مانند تحریم و بحرانهای اقتصادی جهانی خواهند بود.
بررسی عملکرد کشورهایی که هماکنون در بالاترین ردههای اقتصادی جهان قرارگرفتهاند نشان میدهد عنصر اصلی پیشرفت اقتصادی کشورهای پیشرفته جهان آن چیزی است که در ادبیات انقلاباسلامی اقتصاد مقاومتی نامیده میشود. چین هماکنون براساس معیاری اقتصاد اول جهان محسوب میشود. این کشور از اصلاحات اقتصادی ۱۹۷۹ به بعد نرخ رشدی حدود ۹درصد را به طور متوسط تجربه کرده است. این نرخ گاهی به ۱۶ درصد در سال نیز رسیده است. پیشبینی میشود این کشور در سال ۲۰۵۰ با حدود ۶۰ هزار میلیارد دلار تولید داخلی، اقتصاد اول جهان با فاصله زیاد از اقتصادهای بعدی (یک و نیم برابر اقتصاد آمریکا) باشد.
یکی از مهمترین عوامل رشد اقتصادی بالای چین، صادرات چشمگیر و روبه افزایش آن بوده است. این کشور هماکنون با وجود رکود جهانی حدود ۱۴درصد از کل صادرات جهان را به خود اختصاص داده است.
همانطور که گفتیم با اصلاحات اقتصادی که اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی در چین اتفاق افتاد، فرایند توسعه اقتصادی چین مسیری جدید را تجربه کرد. در این مسیر، استفاده بهینه از ظرفیتهای درونی مقدمهای شد برای بهرهبرداری مناسب از فرصتهای بینالمللی و بدینترتیب نظامی اقتصادی شکل گرفت که براساس ویژگیهای بومی کشور چین ایجاد شده و سابقه مشابهی در جهان برای آن وجود نداشت. این نظام متضمن برنامهها و اقداماتی در سطح حاکمیتی و مردمی بود که در نهایت منجر به تقویت تولیدات چینی شد.
چینیها به خوبی دریافتند پیشرفت در جهان کنونی بدون تسلط بر علم و فناوری ممکن نیست. آنها دهها منطقه ویژه فنون اقتصادی و علوم و فناوریهای جدید ایجاد کردند. برنامه اصلی این شهرکها، انتقال و بومیسازی فناوریهای جدید بود. به همین جهت است که بیش از ۶۰ درصد صادرات کشوری را که ۵۰ درصد مردم آن کشاورز هستند، محصولات با فناوری بالا تشکیل میدهد.
در کنار سیاستهای اقتصادی مناسب، نوع نگاه مردم چین به اقتصاد و عملکرد آنها مهمترین عامل پیشرفت اقتصادی این کشور بوده است. یکی از مشخصههای مردم چین، فرهنگ بالای کار و تلاش است و براساس همین فرهنگ بود که چینیها پذیرفتند سالها با درآمد کم کار کنند و اجازه دهند ثروتهای تولیدشده آنها به سرمایه تبدیل شود. فرهنگ مصرف چینیها هم همراستا با برنامههای تقویت تولید ملی عمل میکند. مردم چین اهل صرفهجویی هستند و اسراف نمیکنند. حتی در سالهای اخیر که این مردم صاحب یکی از بزرگترین و پیشرفتهترین اقتصادهای جهان شدهاند، بازهم فرهنگ مصرف را فراموش نکردهاند.
مردم چین از وسایل زائد اطراف و منزل خود، کالاهای مفیدی تولید میکنند که میتواند بخشی از نیازهای آنها را تأمین کند. چینیها در مصرف غذا هم بهینه عمل میکنند. نظام تغذیه چینیها عمدتاً مبتنی بر سنتهای این کشور است و با وجود تلاش غربیها، الگوی مصرف غذا در این کشور چندان تغییر نکرده است. درباره لوازم الکترونیکی مانند موبایل هم نوع مصرف مردم چین آنقدر ساده است که گویی از فناوری روز این دستگاهها که خودشان آن را برای کل جهان تولید میکنند، بیخبر هستند.
نظر شما